یشتـــر مــواقــع پشتــــ جملــه ی ... "عیبـــــ نــداره" "مهــم نیستـــــ" یــه دل شکستـ ـ ـ ـ ـ ـه خوابیده....
نظرات شما عزیزان:
دام دگر نهاده ام تاکه مگر بگیرمش
آن که بجست از کفم باردگر بگیرمش
آنکه به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش
گرچه گذشت عمر من باز ز سربگیرمش
راه برم به سوی او شب به چراغ روی او
گر برسم به کوی او حلقه ی در بگیرمش
قشنگ بود مرسی
نوشته شده در سه شنبه 3 / 9 / 1392
ساعت
10 توسط ☁.¸¸.•☂مریم☁